من وکلاه...
امروز با هم رفتیم گلخونه دایی جون که تازه چند روزه کاراش تموم شده و آماده شده . تو اونجا رو دوست داشتی و میخواستی بشینی توی خاکها و بازی کنی.این اولین تجربه تو از نشستن روی خاک و خاک بازی بود.البته مامان مواظب بود شما خاک نخوری! الانم گیر دادی به کلاه خاله طاهره و میخوای اونو بزاری سرت ای وای چرا همه جا تاریک شد! بالاخره موفق شدم هورا.. ...
نویسنده :
مامان فاطمه
19:17