من وکلاه...
امروز با هم رفتیم گلخونه دایی جون که تازه چند روزه کاراش تموم شده و آماده شده .
تو اونجا رو دوست داشتی و میخواستی بشینی توی خاکها و بازی کنی.این اولین تجربه تو از نشستن روی خاک و خاک بازی بود.البته مامان مواظب بود شما خاک نخوری!
الانم گیر دادی به کلاه خاله طاهره و میخوای اونو بزاری سرت
ای وای چرا همه جا تاریک شد!
بالاخره موفق شدم هورا..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی