شیرین زبونی های نازگلم

یک سال ونه ماه گذشت از تولدت.

الان دختر کوچولوی من کلی بزرگ شده و دیگه حرف میزنه

هیچوقت یادم نمیره اولین باری که یه جمله کامل گفتی با هم رفتیم سوپری سرکوچمون  تو نشتی توی سوپری و گفتی "ماما  به به".

انقد ذوق کرده بودم که دلم میخواست همه ی به به های دنیا رو واست بخرم.

اوایل بهم میگفتی مامانه .گاهی میگفتی ماما.

به همه حیوونا وحشره ها  میگفتی گوگو

به همه مردا میگفتی "ah"

به همه زنا میگفتی "ننه  nana  "

اینم کلمه هایی که الان میگی:

مامانی_مامانیش

بابا_باباییش

آنا( مامان من  ( کلمه ترکی))

آتا (بابای من(کلمه ترکی))

دادا(دایی)

ماتا( طاهره)

نسی( نسرین)

mo (محسن)

na(نرگس)

ش(شادی)

ah(علی)

این چارتا  آخری که بچه های عمه مهناز وعمه مینا هستن کاملا مخفف میگی نه که شیرازی باشیا کلا حال نداری مامان جون

عمه

پیشه(پسته)

آما(سیب)

باش (سر)

بش (بستنی)

آبا(آب)

داما(دماغ)

بادا (بادکنک)

داداش

ماشی(ماشین)

موتو(موتور)

نان

آش

کی(کلید)

گوش

گوشی(موبایل)

به(بله)

وکلی کلمه دیگه که الان دیگه یادم نیس

دیگه کلی جمله بلدی بگی.

مثلا

دادا بادا(یعنی دایی بادکنک بخر)

ماما    ده(یعنی مامان دسشویی دارم )

راستی الان زبون ترکی قشقایی(زبون من) وفارسی هردو رو کامل میفهمی و بعضی کلمه هارو ترکی و بعضی رو فارسی میگی

قربونت برم من که دوزبانه شدی

نمیدونی چقد ذوقت میکنم وقتی هرروز خودت یه کلمه جدید یا یه جمله جدید میگی ..