یک سالگی..

کارهایی که میتونی انجام بدی ..

وقتی کسی سرفه میکنه سعی میکنی اداش رودر بیاری

وقتی کسی عطسه میکنی میترسی

تشنه که میشی کف دستات رو میزنی به دهنت

تا کسی بغلت میکنه فکر میکنی میخواد ببردت بیرون سریع با بقیه بای بای میکنی

به شدت دوغ دوست داری

خیارشور ،سالاد ،قره قوروت،ترشی...وخلاصه همه چیزهای ترش رودوس داری(درست مثل مامان فاطمه)

عاشق اینی که یه کاسه ماست بدم بهت بکشی به سر وصورتت

چندروزی هست که یاد گرفتی چشمک بزنی (بابا مهدی یادت داده)

وقتی کسی نماز میخونه وسجده میره میری سوارش میشی

بیچاره خاله چه نمازی میخونه!

دخترم هر جا تسبیح  میببینی سریع میندازی گردنت .

الانم تسبیح های جانمازای مامانم  رو برداشتی و انداختی گردنت

 تا خاله حواسش نیس مهرش رو بردارم در برم...

اگه یه آدم بیکار گیر بیاری هی کتاب قصه هاتو میاری وبهش میدی تا بخونه تا یه جمله میخونه میدویی کتاب بعدی رو میاری انقد کتاب میاری تا دیوونه اش میکنی

تا صدای قران یا اذان میشنوی دستات رو به نشونه دعا بالا میبری

وقتی غذات  رو خوردی  میگم بگو الهی شکر دستات رو بالا میبری

وقتی میگم بگو السلام علیک یا شاهچراغ تو هر موقعیتی باشی سریع دولا میشی.گاهی انقد دولا میشی که سرت رو میزنی زمین

عاشق  تلویزیون و پیام های بازرگانی  هستی

تا تلفن زنگ میزنه میدویی تا گوشی تلفن رو پیدا کنی

اصلا دوست نداری بابایی به من محبت کنه بدو بدو میای تا حواس بابا رو به خودت جلب کنی

وقتی میبرمت جلو روشویی و من و خودت رو توی آینه میبینی دستات رو حلقه میکنی دور گردنم و منو بوس میکنی وسر وصورتت رو میکشی به صورتم..عاشق این لحظه ام..

کلی با آهنگ میرقصی و از بقیه هم میخوای که برات دست بزنن

واسه غذا خوردن خیلی مامان رو اذیت میکنی و دوست نداری غذا بخوری

عاشق آیفن و باز کردن در هستی

بیشتر وقتا با دست چپت واسه دست راستت لالایی میگی اولولوووووووو...

همین طور واسه نون باگت، عروسکات، کنترل، گوشی یا هر چی دم دستت بیاد هم لالایی میخونی

وقتی کسی بگه بخواب ماساژت  بدم زودی میخوابی رو زمین وآروم میشی

وقتی میگم برو کنترل بیار یا  گوشی  تلفن بیار یا برو کلاهت یا جورابت رو بیار توپت کجاست کتابت عروسکت کجاست(و کلی کارای دیگه..) متوجه میشی و میدویی تا کاری رو که ازت خواستم انجام بدی